پنجشنبه خونم بودم ناهار ،اتفاقی سعید اومد خونه/ خداروشکر ابگوشت داشتم(چون برای دیشب که میشد چهارشنبه پخته بودم ولی چهارشنبه دیدم روزه مادره با ماشین رفتم شیرینی خریدم و رفتم خونه مامانو شبم سعید اومد اونجا بخاطر همین شامم موندبرای ناهار پنجشنبه ) ناهار و خوردیم یه سر زدم خونه مامانو بعد رفتم خونه مادرشوهر تا شب اونجا بودیم و من خواستم برگشتنه، پیاده بیایم /که دومین اشتباهمم مرتکب شدم ، اول اولیو بگم که روز مادر سعید کارتشو داد برای مامانش برم طلا بخرم من

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زندگی می بافم روزمرگی های من صرافی پارسیان ارز فروش تخت خواب آسا پوشاک زنانه در بابل شرکت سمپاشی نانوفناوران بهداشت تهران مشاوره و فرمولاسيون چسب کتاب قوانین مالی و محاسباتی موبایل سکوریتی